اصلا حسين جنس غمش فرق ميكند
اين راه عشق، پيچ و خمش فرق ميكند!
اينجا گدا هميشه طلبكار ميشوداينجا كه آمدي كَرَمَش فرق ميكند!
شاعر شدم براي سرودن برايشان
اين خانواده محتَشَمَش فرق ميكند!
صد مرده زنده ميشود از ذكر يا حسين
عيساي خانواده دمش فرق ميكند!
از نوع ويژگی دعا زير قبهاش
معلوم ميشود حرمش فرق ميكند!
تنها نه اينكه جنس غمش، جنس ماتمش
حتي سياهي عَلَمش فرق ميكند!
با پاي نيزه روي زمين راه ميرود
خورشيد كاروان قدمش فرق ميكند!
وقتش رسيده است،كه سلمان مان كني مجذوب چند آيه ي قرآن مان كني
ما بت پرست كعبه ي عشقيم،ياحسين قرآن ز ني بخوان كه مسلمان مان كني
ما ذهن مان به درك مقامت نمي رسد اي كاش مور مُلكِ سليمان مان كني
قدري ز روي نيزه براي خدا بخند تا آشنا به واژه ي عرفان مان كني
با صوت جانگداز لب سنگ خورده ات مانند زلف خويش،پريشان مان كني
دنبال نيزه ي تو به هر سو دويده ايم چيزي نمانده بي سروسامان مان كني
مجنون تان شديم وبه جاي كوير ودشت مي خواستي كه مرد نيستان مان كني
ما تشنه ايم،حضرت آقا نمي شود؟ مهمان چند قطره ي باران مان كني
ما را گداي خانه ي خود كن،همين بس است كي گفته ايم حاجي دكان مان كني!؟